!!! همه چیز جز هیچی !!!

!!!!اینجا همه چیز درهمه!!!!

رفاقت منو تو !!!

 
 
 
 
 
 نمیـــدونی چقــــدر دوست دارم .....
 زانوهامو بغل كرده بودمو نشسته بودم كنار ديوار!ديدم يه سايه افتاد روم
 سرم رو آوردم بالا
 نگاه كرد تو چشمام، از خجالت آب شدم...تمام صورتم عرق شرمندگي پر كرد...
 گفت:تنهايي؟!
 گفتم:آره.
 گفت:دوستات كجان؟! همونایی که میگفتن تا ته تهش باهاتیم.
 گفتم: همشون گذاشتن رفتن...
 نگام کردی و گفتی:تو كه مي گفتي بهترين هستن!
 گفتم:اشتباه كردم.
 گفتي: منو واسه اونا تنها گذاشتي
 گفتم:نه!
 گفتي:اگه نه،پس چرا ياد من نبودي؟
 گفتم:بودم
 گفتي:اگه بودي،پس چرا اسمم رو نبردي ؟!
 گفتم:بردم، همين الان بردم.
 گفتي:آره،الان كه تنهايي،وقت سختي!
 (گر گرفتم از شرم-حرفي واسه جواب نداشتم)
 سرمو انداختم پايين-گفتم:آره
 گفتم:تو رفاقتت كم آوردم،منو بخش!
 حالا که اومدم،حالا که میدونم تو ته رفاقتی.
 گفتي:ببخشم؟
 گفتم:اينقدر ناراحتي كه نمي بخشي منو؟!
 حق داري! منم بودم نمیبخشیدم.
 گفتي:نه!
 ازت ناراحت نبودم! چيو بايد مي بخشيدم؟
 بغض گلمو گرفت
 نتونستم بگم تمومش کن این خوبی و مهربونیاتو.واسه یه بارم شده نبخش!
 باز گفتی:
 تو عزيز تريني واسم،تو تنهام گذاشتي اما تنهات نذاشته بودم و نمي ذارم
 گفتم:فقط شرمندتم
 گفتي:حالا چرا تنها نشستي؟
 گفتم:آخه تنهام
 گفتي:پس من چي رفيق؟
 من كه گفتم فقط كافيه صدا بزنی منو تا بيام پيشت
 من كه گفتم داري منو به خاطر كسايي تنها مي ذاري كه تنهات ميذارن
 اما هر موقع تنها شدي غصه نخور،فقط كافيه صدا بزني منو.
 من هميشه دوست دارم،حتي اگه منو تنها بزاري،.
 هميشه مواظبت بودم،تو با اونا خوش بودي،منو فراموش كردي تو اين
 خوشي
 اما من مواظبت بودم،آخه رفيقتم،دوست دارم
________________________________
 پانوشت 1 :
 پایین هر پست بخش " نظر دهید " وجود داره کلیک کن و حرف دلت برام بفرست مطمئن باش می خونمش !!!
 
 
 

[ دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:گفتم ,,, گفت !!!, ] [ 9:39 ] [ * پسر بد * ]

[ ]

دروازه بان !!!

 

 

 

 

گفتم : در گروه خودت چه کاره ای؟
گفت : دروازه بان دلم .
گفتم : این هم شد کار؟ برو تو خط حمله.
گفت : فکرم از دروازه مطمئن نیست . دلم یک دروازه است . اگر کنترل نکنم می بینی پی در پی گل می خورم
گفتم : مثلا چه گلی ؟
گفت : گل گناه . گل هوس . گل غرور . گل دوستی های حساب نشده . گل غفلت  از آینده و آخرت !!!
گفتم : چطور است جمع شویم و با " تیم ابلیس " مسابقه دهیم ؟
گفت : به شرط اینکه خودم دروازه بان باشم چون می دانم که از چه زاویه ای " توپ گناه " را به طرف دروازه دلها شوت میکنند .
گفتم : قبول. ولی از کجا این تجربه را کسب کرده ای؟
گفت : زاویه ی حمله ابلیس " غفلت " است و " غرور" وقتی چراغ " یاد " خاموش می شود غرور به دشمن گرا می دهد . آنگاه گل گناه دروازه دل را میگشاید. شیطان حریف قدری است نمی شود آن را دست کم گرفت .
گفتم : پس تو " خط دفاع " را بیشتر دوست داری !!!
گفت : آدم اگر نتواند دفاع خوبی داشته باشد مهاجم خوبی هم نمی شود .
گفتم : دیگر کدام زاویه را باید مراقب بود ؟
گفت :
خواهی نخوری ز تیم ابلیس شکست
باید به دفاع از دل و دیده نشت
چون شوت شود به سوی دل توپ گناه
دروازه ی دل به روی آن باید بست
 
گفتم : دروازه بانی هم عجب لذتی دارد !!!
گفت : به شرط آن که گل نخوری و حمله شیطان را دفع کنی.
 " جهاد با نفس " به همین جهت بالا ترین مبارزه هاست !!!
 
 

[ شنبه 7 بهمن 1391برچسب:, ] [ 20:22 ] [ * پسر بد * ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه